حافظ خوانی(1)
سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ
چند ماه پیش بود که تصمیم گرفتم یکی از دیوان های حافظی که داریم رو بخونم.
و دیروز تصمیم گرفتم بعضی وقت ها بعضی از شعرهایی که دوست دارمو اینجا بنویسم.
برای اولین پست هم شعری انتخاب کردم که وزن و آهنگشو خیلی دوست داشتم.
بلبلی برگِ گلــــی خوشرنگ در منقار داشت
وندران برگ و نوا خوش نالهــــــــای زار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت مارا جلوه ی معشـوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیـــــست جایِ اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدائــــــی عار داشت
در نمیگیرد نیاز و نازِ ما با حُســــنِ دوســــــت
خرّم آن کز نازنینــــان بخـــــت برخوردار داشت
خیز تا بر کلکِ آن نقـّاش جان افشان کُنیــــــم
کاین همه نقشِ عجـب در گردشِ پرگار داشت
گر مریـــدِ راه عشقـــــی فکر بدنامـــــی مکن
شیخِ صنعان خرقه رهنِ خانه یِ خمّــار داشت
وقتِ آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سـیر
ذکرِ تصبیـــحِ ملـــک در حلقـــــه ی زنار داشت
چشمِ حافظ زیرِ بامِ قصرِ آن حوری سرشــــت
شیوه ی جنّاتُ تَجــــری تَحتِهَـــاالاَنــهار داشت
- ۹۵/۰۲/۲۱
دو بیت آخر...