کمپ یک 72یی

برای تکامل تفکرات باید خارج از هیاهوی زندگی کمپ زد. به مدت یک عمر!!!

کمپ یک 72یی

برای تکامل تفکرات باید خارج از هیاهوی زندگی کمپ زد. به مدت یک عمر!!!

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

۳۰
فروردين

چند وقته برای بار nام میرم سر کار؛

یکی هم صحبت کرده باهاش معماری کامپیوتر کار کنم؛

یکی دو نفرم قراره باهاشون verilog کار کنم(هنوز زمانش مشخص نشده)؛

واسه سمینارم باید 3، 4 تا مقاله پیدا کنم، بخونم، و تو 30 صفحه طبقه بندی کنم و گزارش بنویسم تا آخر اردیبهشت؛

دو تا درس ارائه دارم تو اردیبهشت، باید مقاله بخونم و ارائه بدمشون؛

و 4 تا درسم این ترم دارم که هنوز نخوندم؛


ولی؛ وقتی میام پای لپ تاپ نمیدونم باید چیکار کنم و فقط به گوش سپردن به محسن چاوشی و بررسی اتفاقات رخ داده تو فضای مجازی بسنده میکنم.

دلیلشم پر واضحه؛ نمیدونم کدوم اولویت داره؛

شاید روی کاغذ بدونم ولی از لحاظ حال و حوصله دستم و دلم نمیره به طرفشون.

خلاصه نمیدونم بیکارم یا پرکار و باید چه کنم.

  • رضا 7210
۲۲
فروردين

زندگی برای هر کسی یه جوره.

البته بهتره بگم لذت بردن از زندگی برای هر کسی یه جوریه.

یکی با دوست و آشنا میره بیرون و تفریح و جوجه و نوشابه(به قول مهران مدیری)؛

یکی با خرید کردن؛

یکی با اذیت کردن بقیه؛

یکی با فحش دادن زیر پست ها؛

یکی با پز پولو ماشینو دماغ عملیو iphone 6s و (خلاصه هر چی که از جیب پدر نشات میگیره) دادن؛

یکی دیگه با سیبیل بالی خانی؛

یکی با فریب دختر مردم (بعضی وقتها پسر مردم)؛

خیلیا از اینکه دیده بشن، حالا به هر نحوی که شده، برن بدنسازی با پودرو آمپول، یقه باز بزارن تا فیها خالدون، ریش بزارن سه متر، عینک دودی بزارن رو موهای چرب، شال رو نگاه دارن رو کلیپس مثل بند بازا و الی ماشاالله......


یه عده هم هستن،فکر نکنم زیاد باشن؛

کسایی که تنها لذتشون امید به دیدن ... last seen at هستش، اینها شبها می خوابن و صبح ها بیدار می شن به این امید، با اینکه میدونن قرار نیست اتفاقی بیافته چونکه last seen a long time ago دیگه تغیر نمیکنه....


پ.ن: من اون مورد آخر نیستم و تنها از مرور فیلم هایی که تو دوران کارشناسی دیدم لذت میبرم.

پ.ن: این عنوان ادامه خواهد داشت.

  • رضا 7210
۱۸
فروردين

کَفِ افکارمو موکت کردم     که صدای سرم نره بیرون 

بعضی وقت ها عجیب با صدا و شعرهای رضا یزدانی آرامش پیدا میکنم،

شاید به ظاهر آهنگ های آرومی نباشن ولی به دلم میشینن،

البته یه شور خاصی هم بهم میدن، یه جور شور متفاوت بودن؛

شاید به خاطر همین شعرها و سبک خوندن متفاوت.


کَفِ افکارمو موکت کردم     واسه نشتیِ زهرِ اشعارم

بوی چسب موکت خَفَم کرده     ادکلن میزنم به افکارم


پ.ن: آهنگ سلول شخصی از آلبوم سلول شخصی

  • رضا 7210
۱۷
فروردين

هدف داشتن یا داشتن هدف؟

البته بهتره اینجوری نوشته بشه:

هدف، داشتن یا هدف داشتن.

من (ما) معمولا مورد اول رو ملاک زندگی قرار میدیم.

-به عشقم برسم(داشته باشمش)؛

-پول داشته باشم؛

-آرامش داشته باشم؛

-سلامتی داشته باشم؛

و ...؛


ولی من فکر میکنیم هدف داشتن اینا نیستن، نمیدونم چی شد به این نتیجه رسیدم.

شاید در آینده با گسترش عقل و دانشم جوابشو پیدا کردم و یا نقضش کردم.


پ.ن: یاد سریال جومونگ افتادم که به دنبال هدف والا بود، شاید ما هم باید هدف والا رو پیدا کنیم واسه خودمون.

پ.ن: اینروزا داره دوباره نشونش میده.

  • رضا 7210
۱۶
فروردين

تصمیم گرفتم توی یه دفترچه که وقتی داشتم کمد تکونی میکردم پیدا کردم شبی چند خط بنویسم.

راجع به اون روز که تموم شده،

نه اینکه خاطره بنویسم، فقط چند مورد از اتفاقات؛

ولی!!!

اینقدر با بقیه نا محرم شده ام که باید رمزنگاری کنمشون، اونم نه با روش های معمول،

باید یه روش واسه خودم درست کنم .

نه به خاطر اینکه خیلی چیزهای سری قراره توش بنویسم،نه؛

به خاطر اینکه نا محرم شده ام با همه،

رمزنگاری باید کرد...

  • رضا 7210
۱۴
فروردين

4 روز پیش تولدم بود،

خیلی ناراحت کننده، یه جورایی بدترین روز زندگیم؛


نه به خاطر اینکه هیچ تبریکی نشنیدم(به جز خانواده)، نه؛

نه به خاطر اینکه هیچ کادویی نگرفتم، نه؛

نه به خاطر اینکه تا شب تنها بودم و خبری از کیک و ... نبود، نه؛

نه به خاطر اینکه یک سال دیگه پیر شدم، نه؛

نه به خاطر اینکه خبر فوت عمه ی پدرم رو شنیدم، نه؛

.

.

.

دلیل قانع کننده ای برای ناراحتیم پیدا نکردم ولی ناراحت بودم، 

اما جشن گرفتم!!! آره جشن گرفتم!

تولد تنهایی ام را جشن گرفتم!

تبریک به خودم، بیست و سومیش هم به تنهایی گذشت.


  • رضا 7210